دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

شما ابزار نیستید.

در معرفی این ترجمه آمده است:

این ترجمه شامل مقدمه و بخش اول کتاب (شما ابزار نیستید، You Are not a Gadget) نوشته جرن لنیر(Jaron Lanier)  است. در این بخش از کتاب، لنیر با نگاهی انتقادی به فنّاوری مدرن، اشاره می‌کند که چگونه رشد اینترنت، فردگرایی و خلاقیت را در معرض  تهدید قرار می‌دهد، چراکه سرویس‌های اینترنتی که برای گروه وسیعی از انسان‌های ناشناس طراحی‌شده، ذهنیت بسته‌ای را جایگزین خرد فردی می‌کند و دسترسی گسترده به رسانه‌ها بیشتر فرهنگ وابستگی را در میان مردم ترویج می‌کند تافرهنگ نوآوری. به‌طورکلی، لنیر استدلال می‌کند که معنای کلی فردیت در حال تغییر است. وی معتقد است ارزش‌های اساسی همچون دموکراسی و آزادی به دلیل آنکه حقوق افراد و شأن انسانی را ارج می‌نهند، باارزش هستند. به باور لنیر، فرهنگ اینترنتی باید در یک تحول اساسی، به یک اخلاق جدید تبدیل شود که در آن انسان‌گرایی دیجیتال حاکم است.


مطالعه‌ی این فایل 24صفحه‌ای آورده‌ی خاصی برای شما نخواهد داشت. ترجمه‌ی این متن اصلا مطلوب نیست و شاید از صفحه‌ی 4 و 5 به بعد را مثل من سریع بخوانید و بگذرید. خلاصه این که توصیه‌ای برای مطالعه این نوشته ندارم. صرفا برای این که بعد از چند کتاب چاپی، اولین مطالعه الکترونیکی بود، در این قسمت قرار دادم.

دریافت
حجم: 758 کیلوبایت

این سؤال مطرح است که مواضع سیاسى افراد دانشجو یا تشکلهاى دانشجویى چگونه باید منطبق با نظرات رهبرى باشد؟ ... به‌‌نظر من این سؤال خیلى سؤال موجهى نیست؛ این‌‌جور نیست که همه‌‌ى مواضعى که آحاد مردم - از جمله دانشجویان که جزو قشرهاى پیشرو هستند - اتخاذ میکنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز میکند؛ نه، شما به‌‌عنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیفتان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید - که من حالا عرض خواهم کرد - نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند و توفیق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا؛ معیار، تقوا باشد.

بیانات در دیدار با دانشجویان، اول مرداد ۱۳۹۳

آن‌چه غربی‌ها از مذاکرات می‌فهمند و می‌گویند.

پیمان، توافق، بیانیه یا اصطلاحات دیگر. بحثی که از زمان اعلام آن‌چه تاکنون در مذاکرات هسته‌ای دولت با گروه ۵+۱ در قالب بیانیه‌ی مطبوعاتی موگرینی-ظریف گذشته است آغاز شده و حرف و حدیث‌های بسیاری را در پی داشته است. فضایی نسبتا مبهم و غیرشفاف که با نمایش سیاسی از طرف دولت‌های مختلف درگیر در مذاکرات در هم آمیخته شده است. 

برای هر ایرانی مسلمانی، نه، اصلا برای هر ایرانی وطن‌دوستی داشتن تحلیل درست و اتخاذ موضع درست و انجام کار درست لازم است. این روزها بخش‌های مهمی از تاریخ کشور ما و جهان در حال شکل‌گیری است و روا نیست که مایی که به لطف خدا در هنگامه‌ی این پیچ تاریخی قرار گرفته‌ایم، بدون بینش کافی و تحلیل درست و عزم راسخ و با توکل بر خدا، در شکل‌گیری درست این پیچ‌تاریخی نقش خود را به بهترین شکل ممکن ایفا نکنیم.

برای کسب تحلیلی درست در زمینه‌ای مثل مذاکرات هسته‌ای، علاوه بر آشنایی با اصول تحلیل سیاسی،‌ تاریخ روابط بین‌الملل و تاریخ روابط خارجی کشور، سازمان و نهادهای بین‌المللی امروز و ...، اطلاع از نظرات موافقان و مخالفان طرفین هم لازم است. فعلا تا قدری فضا آرام‌تر شود با ضعف وجود تحلیلی فراگیر، نظام‌مند و مبتنی بر یک چارچوب مشخص مواجهیم. به اطلاعات کافی هم دسترسی نداریم. بدون تعارف، این حجم مطلبی که از چند روز پیش تا به‌حال در رسانه‌های مختلف موافق یا مخالف داخلی منتشر شده است را می‌توان در چند صفحه‌‌ی انگشت‌شمار خلاصه کرد.

وضعیت طرف مقابل اما قدری از ما بهتر است. شاید خلاصه‌ی تحلیل‌هایشان در شرایط شلوغ و پر سروصدای فعلی به تعداد صفحات بیشتری برای بیان نیاز داشته باشد.

علاوه بر این با شناخت درست از رسانه‌ها می‌توان به وزن هر مطلب پی‌ برد و  برداشت لازم را از آن داشت. لذا باید برخی سایت‌ها و روزنامه‌های خاص و نوشته‌های برخی اشخاص خاص را در داخل و خارج دنبال کرد.

تحلیل‌های منتشر شده در سایت‌ها و روزنامه‌های داخلی با جستجویی ساده در دسترس هستند. در پیوند زیر هم بیش از ۵۰ مورد از تحلیل‌های خارجی مربوط به برنامه جامع اقدام مشترک که در چند روز اخیر منتشر شده است را قرار داده‌ام. طبیعتا هیچ‌کس نمی‌تواند و نباید تمام این موارد را مطالعه کند. بسته به شناختی که از هر فضا و اندیشکده و نویسنده دارید، مطالعه‌ی یک دهم این تعداد کفایت می‌کند. اگر مطلبی از اندیشکده‌های اروپا و آمریکا مطالعه نموده‌اید که در این لیست درج نشده است، بی‌زحمت اطلاع بدید تا اضافه کنم.

http://j.mp/jcpoa-thinktanks

۱: (طبعا) ما خیلی بیشتر به رسانه‌ها و مقامات خودی اطمینان داریم تا رسانه‌های و مقامات شیطان بزرگ و انصارش.

۲: (طبعا) برای مشاهده برخی مطالب باید از سد -ف-ی-ل-ت-ر- عبور کنید.

۳: ممکن است مواردی به اشتباه از موضوعات دیگر در این لیست درج شده باشد. اطلاع دهید!

۴: بارگذاری لیست قدری طول می‌کشد. اگر از نرم‌افزار evernote استفاده می‌کنید، می‌توانید آن را وارد دفترچه‌ی خود کنید.

۵: ما هنوز یک اندیشکده‌ی درست و حسابی در کشور نداریم.

عده‌ای از منتقدان بیانیه لوزان مثل استاد عزیز ما آقای دکتر یامین‌پور، تفاوت گفته‌های آقای دکتر ظریف و خانم موگرینی در دانشگاه لوزان را دلیلی بر تفاوت متنی که در اختیار طرفین است قلمداد کرده‌اند. مهم‌ترین تفاوت این دو متن را هم در بیان عبارت "در صورت لزوم" پیش از بحث صدور قطعنامه‌ی جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد در صحبت‌های خانم موگرینی می‌دانند.

آن‌طور که پیداست، این عبارت ناشی از اشتباه سهوی مترجم همزمانی بوده که در حال ترجمه گفته‌های خانم موگرینی بوده است. در متن اصلی بیانیه انگلیسی در سایت اتحادیه اروپا چنین عبارتی به چشم نمی‌خورد. باور کنید صحبت‌ دیشب آقای ظریف در مورد نهایت صحت ۷۰درصدی مترجم همزمان حقیقت است. تازه همین درصد هم بسیار خوش‌بینانه است.

فیلم صحبت‌های خانوم موگرینی هم که موجود است. با مشاهده‌ی فیلم و دقت در عبارات، این احتمال که عبارت "در صورت لزوم" در متن قرائت شده توسط خانم موگرینی وجود داشته و  برای انتشار در سایت اتحادیه اروپا حذف شده، رد می‌شود.

متن انگلیسی:

A new UN Security Council Resolution will endorse the JCPOA, terminate all previous nuclear-related resolutions and incorporate certain restrictive measures for a mutually agreed period of time.

متن فارسی درج شده در خبرگزاری‌های ایران: (مثلا مهر)

یک قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر خواهد شد که در آن برجام تائید شده، کلیه قطعنامه های قبلی مرتبط با موضوع هسته ای لغو خواهد گردید و برخی تدابیر محدودیت ساز مشخص، را برای یک دوره زمانی مورد توافق، لحاظ خواهد کرد.

فیلم قرائت بیانیه پایانی موگرینی-ظریف


دریافت
مدت زمان: 11 دقیقه 44 ثانیه

متن صحبت‌های خانم موگرینی در سایت اتحادیه اروپا

متن صحبت‌های آقای دکتر ظریف در خبرگزاری مهر

دقیق‌تر و منصفانه‌تر نقد کنیم.

پ.ن: این مطلب به معنی عدم انتقاد بنده نیست.

با توجه به اعلام بیانیه مشترک مطبوعاتی (یا هرچیز دیگری) که دیشب رخ داد و در موردی مثل فردو چیزی شبیه به فاجعه است،‌ نگاهی به این دو سند خالی از لطف نیست.


سند اول:

متنی ۴ صفحه‌ای با عنوان Parameters for a comprehensive plan of action که در سایت کاخ سفید به نشانی wh.gov منتشر شده است. مطالعه دقیق این سند لازم است. 

شب گذشته تصویر زیر در صفحه اول سایت کاخ سفید قرار داشت:

White House main page

دریافت
عنوان: parameters for a joint comprehenisve plan of action
حجم: 97.9 کیلوبایت
توضیحات: چارچوب کلی برنامه جامع اقدام مشترک

همین متن در سایت وزارت امور خارجه آمریکا


سند دوم گزارشی است با عنوان Iran Sanctions که در اکتبر ۲۰۱۴ توسط Congressional Research Service تهیه شده است. این مجموعه بیشتر گزارش‌های تحلیلی مورد نیاز نمایندگان کنگره را تهیه می‌کند. در متن و برخی ضمائم این سند می‌توان به ساختار و چگونگی تحریم‌ها پی‌ برد. اگر شما سند دیگری در مورد طبقه‌بندی تحریم‌ها بر علیه جمهوری اسلامی دارید، با بقیه به اشتراک بگذارید.

دریافت
عنوان: Iran Sanctions
حجم: 709 کیلوبایت
توضیحات: October 2014


Fact Sheet (فکت شیت) چیست؟ از ویکی‌پدیا بخوانید.

fact shhet منتشر شده توسط کاخ سفید را بخوانید.

لازم به ذکر است آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه در توئیتی موارد مندرج در این fact sheet را تکذیب کردند.


متن صحبت‌ها و پاسخ‌های جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا به سوالات خبرنگاران

در سایت وزارت خارجه آمریکا


گزارش اندیشکده بروکینگز در مورد بیانیه لوزان با عنوان

Marathon Iran nuclear talks yield a milestone agreement — but the deal is not yet done

بخوانید!


متن قرائت شده توسط خانوم موگرینی را در سایت اتحادیه اروپا بخوانید.


در تحلیلی که اندیشکده‌ی هودسون در مورد مبارزه‌ی ایران با داعش و وضعیت ایالات متحده منتشر کرده، نویسنده‌ی مقاله با نگاهی جالب به مرور اتفاقاتی که در حال وقوع است، پرداخته.

در این تحلیل با که عنوان Iran as Partner ، به نقل از Weekly Standard به قلم Lee Smith که ژورنالیستی حرفه‌ای است منتشر شده، عبارت جالبی آمده که بین حدود ۲۰ تحلیلی که این دو سه روز خواندم، از همه جالب‌تر بوده است.

Smith می‌نویسد:

One way to see the White House’s policy in Iraq is that it really had no choice but to go along with Iran. Sure, the administration has paid lip service to the notion of getting Sunnis to fight against IS, but it has no ability to make that happen. With the 2011 withdrawal of U.S. forces, the White House left Iran the sole kingmaker in Iraq. Any U.S. arms, supplies, or money sent to whatever is left of the Sunni Awakening has to go through the government in Baghdad, which means Tehran has the final say.

به نظر شما چرا طرف آن سر دنیا برخی واضحات را خیلی بهتر از برخی که همین چند متر آن طرف‌تر از ما هستند، می‌فهمند؟؟

پ.ن: حضرتشان پیامک زده که مگر بیکاری که ۲۰ تا تحلیل می‌خوانی؟؟؛ باید عرض کنم که خواندن این تحلیل‌ها کار ماست. فعلا...

از مسائلی که جزء بحث‌های همیشگی اساتید و دانشجویان رشته‌های علوم اجتماعی است، علوم‌ انسانی اسلامی و تولید علم در این حوزه است. فضایی که دغدغه‌ای جدی است و تحقق یا عدم تحقق آن اثرات ملموس و ناملموس بسیاری در جامعه به جا خواهد گذاشت که جبران آن‌ها نیاز به سال‌ها زمان و هزینه دارد.

در این حوزه، همیشه یکی از بحث‌های جالب و البته چالشی، مقایسه ما(که بچه‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی باشیم) با بچه‌های فنی و مهندسی و رشته‌های تجربی و پزشکی و ... است. نادیده پیداست که در حوزه‌های مذکور پیشرفت‌های خوبی در سال‌های پس از انقلاب و به خصوص دهه ۷۰ به بعد حاصل شده، اما خروجی جریان ۳۶ ساله‌ی علوم‌انسانی اسلامی ما چه بوده است؟

فارغ از کم و کیف کار و خروجی‌هایی که تا به الآن داشته‌ایم، مسئله‌ای که این روزها بخشی از مشغولیت ذهنی من شده، چگونگی رابطه‌ی جامعه و دانشگاه است‌؟ همان چیزی که در رشته‌های فنی و مهندسی از آن به رابطه‌ی صنعت و دانشگاه یاد می‌کنند و در تلاش برای برقراری یک ارتباط موثر انتفاعی دو طرفه هستند که ما به عنوان ناظر بیرونی، اتفاقات خوبی را شاهد هستیم. از جمله‌ی نمونه‌های ان می‌توان به مراکز رشد فناوری محور و  موسسات علمی و پژوهشی وابسته به دانشگاه و مراکز پژوهشی اشاره کرد.

اما در فضای علوم انسانی و اجتماعی تا جه حد به این سمت حرکت‌ کرده‌ایم؟‌ چرا برخی مشکلات ما پس از ۳۶ سال هنوز پابرجاست و درمانی برایش نداریم؟ چیزی که موجب شده بسیاری از دردها برای جامعه ما، بی‌درمان بنمایاند.

به طور خاص، فضای مجازی کشور؛ حوزه‌ای که ناخدای انقلاب اهمیت آن را به اندازه اهمیت انقلاب می‌داند. همان چیزی که می‌توانست برای ما یک نعمت باشد و در برخی(بسیاری) از حوزه‌ها تبدیل به یک نقمت با مصیبت‌های بسیار شده است.

بررسی و نقد و تحلیل و تجویز شوراها، نهاد‌ها و ارگان‌های فعال در این زمینه که تعداد بسیار زیادی هم هستند( و ناگفته نماند که یکی از عوامل نابسامانی اوضاع هم همین تعدد نهادهای سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر در یک موضوع است) بحثی مفصل در جای خود می‌طلبد که در آینده به آن هم خواهم پرداخت. همچنین در ادامه این موضوع تلاش خواهم داشت به معرفی مراکزی که در داخل یا خارج از کشور به سمت تلفیق علوم اجتماعی و مهارت‌های فنی پرداخته اند، بنویسم. البته انشاالله در حد نوشتن نیست و در کم‌کم به عمل خواهد رسید.

 

اما نظر شما چیست؟

آیا واقعا پیشرفت رشته‌های فنی و مهندسی و تجربی بیش از رشته‌های علوم اجتماعی است؟ یا به بار نشستن رشته‌های اجتماعی زمان‌بر است؟

آیا قطار علوم انسانی کشور در مسیر درستی در حال حرکت است؟

رابطه‌ی جامعه و دانشگاه برای رصد و بررسی و حل مسائل چگونه باید باشد؟

نویسنده قطار کتاب را از یاد دوران کودکی شروع می‌کند. یاد بازی‌های شیرین کودکی در کوچه‌ پس کو‌چه‌های آبادان که مزه‌ا‌ش زیر زبان ما و هم‌سن‌و‌سالان ما هم هست. چیزی که بچه‌های امروزی معمولا نمی‌فهمند...من زنده‌ام

هرچه جلوتر می‌روی بیش‌تر اسیر کتاب می‌شوی. قطار از نوجوانی می‌گذرد تا به انقلاب برسد. دختر ۱۶ ۱۷ ساله‌ی داستان می‌شود یک فعال انقلابی تمام عیار.

علاقه‌ی مشترکی هم داریم. سر زدن به کودکان بی‌سرپرست که عالم خاص خودشان را دارند. عالمی که معمولا ارزش‌ها در آن قدری بالا و پایین‌تر از ما آدم‌هایی است که تکلیف بابا و ننه‌مان مشخص است. با اتوبوس بچه‌ها می‌رود شیراز که آن‌ها را از شر نقل و نبات‌های ناخوانده آبادان در امان نگه دارد. اما خودش توان ماندن ندارد و بعد از دست بوس شاه‌چراغ، راهی آبادان می‌شود که بین راه اسیر می‌شود.

ماجرای داستان از اینجا اوج می‌گیرد. یادم نیست از این‌جا ته به آخر کتاب را چطور خواندم. فقط می‌دانم یک هفته آن صد صفحه‌ی اول را خواندم و باقی حدود ۳۵۰ صفحه را یک روزه... لحظه لحظه بودم.

ماجرا به طور عجیبی ضربان قلب مرا بالا برد. از زندادن تا اردوگاه، از این اتاقک به آن اتاقک، از انواع مشکلات جور و واجور که حتی تصور آن هم برای من وحشت‌آور است. شیرزن می‌خواهد گذراندن این امتحانات و ابتلائات سنگین الهی. گاهی شک می‌کردم که همه‌ی این‌ها برای یک دختر بیست ساله اتفاق افتاده است. دختر بیست‌ساله‌ی داستان کجا و دختر و پسرهای بیست‌ساله امروز کجا؟؟

در اوج سختی و مشقت و ناباوری، هواپیمای حامل اسرا در فرودگاه فرود می‌‌آید.... و داستان ۱۰۰۱ شب به اتمام می‌رسد.

 

من دانشجوی جنگ ندیده، باید جتگ خوانده‌ باشم تا بفهمم که جنگ یعنی چه؟ اسیر یعنی چه؟ شکنجه؟ شهادت؟ ایستادگی

و امروز من حاصل چیست؟ رفاه و آسایش من؟ راحت درس خواندن من؟

و وظیفه من چیست؟ و کوتاهی من یعنی چه؟

تعدادی از کتب خاطرات دفاع مقدس را خوانده‌ام. ولی این یکی حقیقتا غوغاست. بی‌هیچ شک و شبهه‌ای در اولین فرصت بخوانید.

 

{این نوشته را دقایقی بعد از اتمام خواندن کتاب نوشتم. هنوز حس دوران اسارت در وجود من موج می‌زند. چه برسد به خانم آباد}

مشخصات کتاب در ادامه مطلب

سه‌شنبه صبح با ذوق فراوان رفتم نمایشگاه بین‌المللی الکامپ ۲۰۱۴، با تصوراتی که برگرفته از چند دوره قبل نمایشگاه که رفته بودم.

خواستم مطلبی بنویسم از پسرفت عجیب نمایشگاه. نمایشگاه الکامپی که تارنمای رسمی اطلاع رسانی ندارد. فقط میزان استفاده از کروات و خانم‌های آرایش کرده‌ی فوکولی بیشتر شده بود.

اتفاقی گزارش دیجی‌کالا را دیدم. آن‌چه می‌خواستم بگویم را گفته‌اند...

طعم گس نمایشگاه آی‌تی زیر زبان ایرانی عاشق تکنولوژی

امیر آقای گوهرشادی، یک سال از بنده بزرگ‌تر هستند. مشهدیِ مشغول به تحصیل در یزد. هر موقع سری به تارنوشت ایشان می‌زنم یاد ملک‌نژاد یزدی که دو اتاق آن‌طرف‌تر از ما در خوابگاه است میفتم. مشهدی با ریشه یزدی!

آقای گوهرشادی، امیری هستند برای خودشان. دانشجوی ریاضی و علوم کامپیوتری که بیش‌از دانشجوهای ادبیات رمان و داستان می‌خواند. هم ترجمه و هم زبان اصلی، قدیم و معاصر، سبک و سنگین، حالا از المپیاد و ... بقیه خوبی‌های ایشان بگذریم. هرچند نه ایشان را دیده‌ام نه صحبتی داشته‌ایم، لکن دورادور خدمتشان ارادت دارم. همیشه هم خواننده‌ی مطالبشان هستم، البته به سبک همیشگی‌ام خاموش. شاید یکی دو نظر بیشتر نداده باشم.

ایشان همین چند وقت پیش سفری داشته‌اند به پاکستان برای شرکت در ACM. از این سفر، سفرنامه‌ای نوشته‌اند که قلم زیبایی دارد و خواندنش هم لذتی بسیار، چون داغِ داغ است و چند روزی بیش‌تر از اصل ماجرا نگذشته است. ادبیات خوبی دارد و نگاهی جامع. سفر هم بر خلاف بیشتر سفرنامه‌هایی که ما می‌خوانیم، سیاسی و دیپلماتیک نیست. هدف سفر کاملا علمی است که البته در بطن نوشته یک نگاه اجتماعی قابل تحسین نهفته است. در راه نوشتن، هم‌تیمی ایشان، آقا سعید طامه هم همراهی می‌کنند. از همسفر سوم هم فعلا خبری در نوشتن نیست...

برای حسن مطلع(شروع نیکو) بخش "خوانده‌ام" و "از دیگران" با این سفرنامه‌ی امیر‌آقا که البته هنوز کامل منتشر نشده است آغاز می‌کنم. توصیه می‌کنم حتما این سفرنامه را بخوانید؛‌ هم خوانده‌اید هم قدری دردسرهای خروج را که شاید شما هم به آن دچار شده باشید را لمس می‌کنید و هم سری به کشور دوست و همسایه، جمهوری اسلامی پاکستان می‌زنید.