دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

تصویب صبح‌گاهی، ابطال شام‌گاهی!

#قانون_گذاری یکی از اختیارات #حاکمیت است که به‌وسیله آن به سامان‌دهی و #سیاست_گذاری امور کلان کشور می‌پردازد. اما به‌راستی کسانی که بر کرسی رفیع #تقنین تکیه زده‌اند، تا چه حد به اهمیت جایگاهشان واقف‌اند و به چه میزان در انجام تکالیفشان که همان تصویب قوانین #کارآمد برای آینده #نظام و #امت است، دقت به خرج می‌دهند؟ آیا واقعاً که آن‌طور که خود آن عزیزان می‌اندیشند، به تمام زوایا و خفایای این امر مهم و سرنوشت‌ساز می‌پردازند و آن‌طور عمل می‌کنند که بتوانند در برابر خداوند متعال، ملت ایران و تاریخ این مرزوبوم، سربلند باشند؟

آنچه 24 فروردین‌ماه در خانه ملت رخ داد، برای هر صاحب‌خانه‌ای نگران‌کننده است؛ که نیاز به چاره‌اندیشی جدی درباره اصلاح سازوکارهای منتهی به چنین فجایعی امری انکارناشدنی است.

#نمایندگان در نشست علنی صبح سه‌شنبه، 24 فروردین در جریان بررسی بخش درآمدی جزئیات لایحه بودجه 95 کل کشور و تبصره 14 با پیشنهاد الحاق یک‌بند به تبصره مذکور با 132 رأی موافق، 29 رأی مخالف و 6 رأی ممتنع از مجموع 201 نماینده حاضر در صحن موافقت کردند. بر اساس این مصوبه  استفاده از کارت سوخت ادامه می‌یافت  و نرخ بنزین بر اساس مصرف پلکانی محاسبه می‌گردید. اتفاقی مبارک که می‌توانست منشأ تحولات دیگری شود و دست دولت برای تحلیل اطلاعات استفاده مردم از کارت سوخت و سیاست‌گذاری‌های کارآمدتر بعدی را باز بگذارد.

اما؛ در جلسه عصر همان روز با مطرح‌شدن این موضوع که برداشت نمایندگان از پیشنهاد با متن بند پیشنهادی متفاوت بوده و ابهامات زیادی در متن بند پیشنهادی وجود داشته است، نمایندگان با 143 رأی موافق، 14 رأی مخالف و 2 رأی ممتنع این مصوبه را به کمیسیون تلفیق بودجه ارجاع دادند.

جدای از محتوای بند مصوب با توجه به تعداد آرا می‌توان نتیجه گرفت که 118 نفر از نمایندگان حتی متن پیشنهادی را مطالعه نکرده بودند. بگذارید صریح‌تر و دردناک‌تر مرور کنیم: بخشی از کسانی که به نمایندگی از جمعیت 70 میلیون نفری ایران عزیز بر صندلی‌های سبز بهارستان تکیه زده‌اند، چیزی را تصویب کردند که آن را نخوانده یا نفهمیده‌ بودند.

ای‌کاش #مجلس ما، خانه‌ی ما، #شفاف بود. می‌توانستیم بدانیم که در صحن چه گذشته؟ حضرات دقیقاً چه سخنانی ایراد کردند؟ و چه کسانی در فاصله چند ساعت به همین راحتی رأیشان تغییر کرد؟ دانستنی‌هایی که حق صاحب‌خانه، #حق_ملت است.

بخوانید:

هفته‌های اخیر شاهد اتفاقاتی مهم و بی‌وقفه در میدان نبرد سوریه بودیم.

آیا با کنار هم قراردادن اتفاقاتی چون:

  1. خروج غیرمنتظره بخشی از ارتش روسیه از سوریه با دستور پوتین (که رسانه‌ها آن را حتی موجب تعجب کرملین‌نشینان دانستند)
  2. ورود تعدادی نیرو و تجهیزات جدید از طرف روسیه به میدان نبرد سوریه (برای مثال بالگرد کاموف۵۲ که در عملیات القریتین شرکت کردند.)
  3. سرنگونی جنگده میگ 22 سوریه توسط موشک‌های داعش که نوع آن ظاهرا از رسته‌ی دنبال کننده‌ی حرارتی بوده
  4. خبرهایی مبنی بر پذیرش انتقال اسد به کشور ثالث در گفتگوی بین آمریکا و روسیه
  5. دعوت اسد به برگزاری زود هنگام انتخابات در کشور که به نوعی نشان از اطمینان او به انتخاب مجدد خود دارد
  6. و آخر از همه اعلام رسمی ارتش جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اعزام نیروهای ویژه‌ی کلاه‌سبز به سوریه

می‌تواند خبر از تحولات جدی عملیاتی در نبرد سوریه داشته باشد؟ آیا سال پیش‌رو تعیین کننده‌ی سرنوشت نبرد سخت سوریه خواهد بود؟ این بار روس‌ها چه اثری از خود در تاریخ به جای خواهند گذاشت؟

این‌ها سوالاتی هستند که نیاز به بحث و بررسی دقیق و منصفانه دارند. باید سعی کنیم در چنین شرایطی ذوق‌زدگی بعضی اتفاقات را کنترل کنیم. این روزها برخی تحلیلگران داخلی اعلام کرده‌اند که سامانه اس-300 امکان حمله هوایی به ایران را به صفر می‌رساند. اول این که پس آن اس-400اش برای چیست؟ و دوم آن که مگر شما از همه‌ی ظرفیت‌های نظامی دنیا مطلع هستید؟

این تحلیل‌ها محاسبات امنیت ملی کشور را دچار اختلال می‌کند. مراقب باشیم.

از بحث‌های همیشگی بخشی از قشر #حزب_االلهی، وظایف و عملکرد #رهبری در حوزه‌‌های گوناگون است. فهم نسبتا رایجی که بین قشر جوان حزب‌اللهی و #مذهبی سنتی دیده می‌شود، پوشاندن #ضعف#تحلیل و #عمل_سیاسی خود، با اَعمال رهبری در آن حوزه است. در این دو سال بارها شنیدیم که اگر رهبری با #مذاکرات مخالف است، پس چرا اجازه مذاکره داده است یا اگر #هاشمی رفسنجانی در هر حال یا #جاهل است یا #خائن، چرا عزل نمی‌َشود؟ امروز بزرگواری سوالی در همین سیاق از بنده پرسیدند که یاد پاسخ‌های رهبری به برخی سوالات این دوست بزرگوار افتادم. پاسخ‌هایی که 14 سال پیش به این سوالات داده شدند و هنوز روی زمین مانده‌اند. بحث‌های نظری و جامعه‌شناختی به این پرسش‌ باشد برای بعد. اما اجازه بدهید شش مطلب را با شخص رهبری مطرح کنیم و بعد پاسخ ایشان را بشنویم:

  1. «اصل #جمهوری یعنی جابجایی مرتب و مکرر مدیران کشور و #جامعه_مدنی یعنی نقد و انتقاد مداوم برنامه‌های حکومت‌‌ و #انقلاب یعنی تأمین و تضمین خواسته‌های ملت که مع‌الاسف امروز واقعیت غیر از اینها است. هنگامی که از وعده‌ها و قول و قرارهای اول انقلاب یاد می‌آورم، همچون بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم. از اینکه می‌شنوم تعدادی از آقازادگان و از ما بهتران که بعضاً خرقه‌پوش و دستاربند هم هستند، در سبقت از #سرمایه و #ثروت کشور در راه اهداف خویش با یکدیگر رقابت گذاشته‌اند، به یاد می‌آورم که ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد. آنها که اموال مردم را به غارت می‌برند، آری برای آنان که بیت‌المال مسلمین را از خود و کشور را ملک طلق و ثروت موروثی خویش می‌پندارند، عرق شرم می‌ریزم. اذا اردنا ان نهلک قریه‌امرنا مترفیها ففسقوافیها.»
  2. «از سر #غیرت و #درد می‌پرسم تکلیف این همه کاستی و ناراستی و قصور و فتور و فقر وفاقه عصیان و نقصان و تکاثر و تفاخر و زراندوزی و مردم‌سوزی و تبعیض چیست؟ تاکی برای مردم تکراری سخن بگوییم و مرتب کنفرانس و جلسه و میتینگ برگزار کنیم و از قوت لایموت #ملت دردمند و محتاج و مستمند، لقمه سفره‌های #اشرافی و طاغوتی خود گردانیم و از جیب ملت نجیب به اطرافیان و نورچشمی‌ها حاتم‌بخشی کنیم و هزینه سفرهای #سیاسی و خاقانی و قاآخی و تبلیغاتی و بی‌خاصیت خود را بر مردم محروم و به تعبیر حضرت امام طاب ثراه پای برهنه تحمیل کنیم!»
  3. « در برابر این همه #انحراف و #اجحاف و قانون‌شکنی؟ تغافل و تجاهل و تساهل تا چند؟ اکنون که #شاه و #آمریکا در این کشور تسلط ندارند که مضایق و معایب و مشکلات را متوجه آنها بدانیم، چرا به انتقادات دلسوزانه گوش نمی‌دهند؟ چرا از استعدادها و مغزها کمتر استفاده می‌کنند؟»
  4. «مصیبت عظمای #دین_گریزی و سرخوردگی و #بیکاری و #تورم و #گرانی و شکاف جهنمی فقر و غنا و فاصله عمیق و روز افزون طبقاتی و #رکود و سقوط درآمد ملی و #اقتصاد بیمار و فساد اداری و ضعف شدید مدیریتی و نقص فزاینده ساختار سیاسی کشور و #اختلاس و #ارتشاء و #اعتیاد و عدم چاره‌اندیشی #کارآمد تبعات وجیع و فجیعی دارد که همچون سیل بنیان برانداز پشت سد ایستاده و هرلحظه کیان کشور و حیات ملت را تهدید می‌کند.»
  5. «شعبان بی‌مخ‌های وحشت‌ و رهبت که با هتاکی و سفاکی ننگ عنیف و معیف کوی دانشگاه را آفریدن و با تهاجم حیوانی مرتع دانشگاه را چریدند و با تعرضات شنیع پرده ناموس فرهنگ و علم را دریدند و در قتل‌های زنجیره‌ای مظلومان بی‌گناه و قربانیان بی‌پناه لعنت سرمدی خدا و نفرت ابدی خلق را خریدند. الذین اتخذوا دینهم لعباً و لهواً و عزتهم الحیوه الدنیا.»

این 5 مورد 5 بخش از نامه‌ی 14 سال پیش مرحوم #طاهری، امام جمعه اصفهان، به رهبری بود. نامه‌ای که مشکلاتی که در آن مطرح شده، شباهت بسیاری به مسائل کلان امروز نظام دارد و بدابه‌حال مایی که هنوز مشکلات 14 سال پیش مملکتمان پابرجاست. البته مرحوم طاهری داستانی دورودراز می‌گوید که بعد آه سر بدهد از حصر مرحوم #منتظری و بعد هم به نشانه اعتراض از امامت جمعه اصفهان کناره‌گیری می‌کند؛ احتمالا با خیال باطلی که این وسط کسی مثل سید علی خامنه‌ای را بلرزاند یا تحت فشار قرار دهد. اما پاسخ رهبری چه بود؟ بر 5 بخش از نامه‌ای که #توکل و #کرامت در آن موج می‌زند و گویی برای امروز ما نوشته شده است، مروری داشته باشیم:

درباره پاسخ رهبری به هاشمی

از تکرار مکرراتی مثل تأثیر و تأثر فضاهای #مجازی و واقعی و بامبول تیم #هاشمی در رسمی نبودن حساب #توییتری و جک‌هایی که به سبک همیشه از ما صادر شد بگذریم و چند نکته را مرور کنیم:

1- برخلاف برخی تحلیل‌ها اجمالاً معتقدم هاشمی، #منتظری دوم نمی‌َشود. منتظری خودش ساده‌لوح بود، #بازی می‌خورد و توپش هم همیشه اُوت می‌شد! اما هاشمی نه‌تنها بازیگر نیست،‌ بلکه #کارگردان جریان مهمی از #سیاست کشور است. سیاستی که کم‌کم جدی‌تر و خشن‌تر پا میدان گذاشته  و کسانی چون روحانی را در دامن خود پرورش داده است. هاشمی بازی نمی‌خورد و بازی می‌دهد. هاشمی تا آستانه‌‌های صبر نظام و امت و امام پیش خواهد رفت، ولی از شخص آگاه و خائنی چون او، خروج از چارچوب #نظام و از دست دادن هرآن چه به برکت بودن در چارچوب نظام دارد، #بعید به نظر می‌رسد.

2- قبل‌ترها اگر اتفاقی می‌افتاد، #رهبری مدت‌ها بعد و به‌صورت #غیرمستقیم و در لفافه به آن واکنش نشان می‌دادند. اما هرچه از دوران #دولت_یازدهم و ساختارشکنی‌های آنان و حامیانشان می‌گذرد، پاسخ‌های رهبری، سریع‌تر، صریح‌تر و قاطع‌تر می‌گردد. چنین تغییر منشی جای تعجب ندارد. وقتی دشمن پا پیش می‌گذارد و کُری می‌خواند، #ولی_جامعه هم «ناچار» است یک‌تنه به میدان بیاید برای حفاظت از شجره‌ی طیبه‌ای که به او سپرده‌شده است. بدانیم که هرچه پیش‌ می‌رویم این تقابل علنی‌تر، جدی‌تر و سخت‌تر خواهد شد. با این وضع، #جامعه هم نمی‌تواند همان جامعه‌ی عموماً #خاکستری باشد. هرکسی برای ادامه‌ی حیاتش ناچار است برود سمت یکی؛ این وسط جایی برای بودن نیست.

3-مهم‌ترین حرف این است که مای قشر حزب‌اللهی نباید به جواب #رهبری(دقت کنیم که رهبری عالی‌ترین مقام کشور است) به امثال هاشمی بنازیم. جوابی رسمی و در سخنرانیِ عمومی به گفته‌ای مجازی. دقت کنیم و بفهمیم که ورود‌های رهبری به جزئی‌ترین مسائل در زمینه‌های مختلف، نشان از ضعف ساختار اجتماعی کشور، به‌خصوص قشر #حزب_اللهی (به معنی قشر جوان مؤمن انقلابی) دارد. جامعه‌ی تحت لوای #حکومت_اسلام و #ولی_فقیه باید آن‌قدر بالغ و فهمیده باشد که اولاً هر #فزرتی جرئت نکند به‌راحتی پرت‌و‌پلا بگوید و اگر هم گفت، بی‌وقفه چنان جوابی بشنود که ماستش را کیسه نکند. نه آن‌که چند روز بگذرد و رهبری این وسط خود را هزینه کند. اتفاقی که باز از سر «ناچاری» برای رهبری به عادت تبدیل‌شده و به‌غلط برای قشر «حزب‌اللهی» به «افتخار». البته پُرواضح است که این به معنی نفی تام ورود رهبری به مسائل خرد کشور نیست. ابداً.

راست‌گویی راست‌گویان

مناظره آقای #دکتر_ایزدی(عضو هیئت‌علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران) و #دکتر_فراهانی(دبیر کل حزب ندای ایرانیان) در گفتگوی ویژه خبری امشب(10 فروردین)، تکرار مکرراتی بود که بارها شنیده‌ایم، اما شنیدنشان از باب تذکر خالی از لطف نبود.

محوریت اشکالات دکتر ایزدی در ضعف‌ها و اشکالات #برجام بود که #رهبری در موضع رسمی و عمومی نظام در سخنرانی اول فروردین، آن را «#خسارت_محض» نامیدند. موضعی که ازنظر آقای فراهانی محل اشکال است و برجام، مطلوب ممکن بوده است. نکته مهم این گفتگو ادامه‌ی رسوایی‌های است که هزینه‌های آن به‌پای نظام نوشته می‌شود، نه به‌پای جریان یا شخص خاص. بعد از اشاره رهبری به سخنان خصوصی آقای #ظریف مبنی بر عدم رعایت برخی خطوط قرمز در مذاکرات از سر ناتوانی، حالا آقای دکتر فراهانی هم در برابر اشکالاتی که از طرف آقای دکتر ایزدی به برجام وارد شد، جوابی جز این‌که بدیل پیشنهادی شما برای برجام چیست نداشت! باید توجه داشته باشیم که این نوع جواب #دولت_راستگویان و حامیان آن، پذیرش ضمنی چند مطلب است:

1-    پذیرش اشکالات متعدد #برجام که دکتر ایزدی به مواردی اشاره کردند؛ برخلاف گفته‌های سردسته‌ی راست‌گویان که برجام، آفتاب تابان است.

2-    پذیرش عدم رفع «همه» تحریم‌ها؛ کلیدواژه‌ی «همه‌» که رئیس راست‌گویان چندین بار در سخنرانی‌های مختلف پیشا و پسا برجامی بر آن تأکید کردند.

3-    پذیرش در جریان بودن برجام‌های 2 و 3 و ... برای فتح سنگرهای بعدی کشور.

4-    پذیرش وسیله بودن همه‌ی برجام‌ها برای عادی‌سازی روابط با آمریکا.

پیشنهاد می‌کنم این برنامه را ببینید. احتمالاً در فضایی که در گفتگو پیش می‌آید، بتوانید نتایج ضمنی دیگری علاوه بر موارد بالا به دست بیاورید.

مرحوم منتظری از حبس تا حصر

مرحوم منتظری کسی است که رهبری او را طلحه و زبیر انقلاب می‌دانند. 6 فروردین 1368، روز صدور فرمان تاریخی عزل آقای منتظری از قائم‌مقامی رهبری؛ پیامی مقتدرانه که ترکش‌های آن تا امروز باقی است؛ پیامی که در منظومه‌ی فکری امام، اوجب واجبات بود برای حفظ نظام.

آذرماه سال 93، در سالگرد فوت مرحوم منتظری، بی‌بی‌سی فارسی مستند «منتظری از حبس تا حصر» را منتشر کرد. گفتگویی مربوط به سال 1385 با مرحوم منتظری که ایشان همان حرف‌های همیشگی را می‌زنند. مستند با مرور چند مقطع مهم تاریخ انقلاب چون تبعید حضرت امام (ره)، حضور حضرت امام (ره) در نوفل‌لوشاتو، بازگشت امام عزیز به وطن، ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی، اشغال سفارت آمریکا، پایان دادن به جنگ ایران و عراق و قطعنامه 598، و ماجرای مک فارلین، در پی آن است که منتظری را شخصی خیرخواه انقلاب نشان دهد که توصیه‌های خوبی به حضرت امام (ره) داشته، اما امام به خاطر تأثیرپذیری از اطرافیان به نصایح ایشان گوش نمی‌داده‌اند. همچنین مستند درصدد است مرحوم منتظری را شخصی حکیم نشان دهد که گفته‌های آقای منتظری برای به نتیجه نرسیدن آن کافی است. آقای منتظری طوری صحبت می‌کنند و مستند را چنان تدوین کرده‌اند، که رهبری امام خامنه‌ای را نتیجه‌ی توجه آقای منتظری به ایشان جلوه دهد. بی‌بی‌سی فارسی در توضیح این مستند در یوتیوبش نوشته است: «آیت‌الله حسینعلی منتظری به انتقادهای بی‌پرده از سران حکومت در ایران شناخته‌شده بود. انتقادهایی که برکناری او از جانشینی رهبر انقلاب، و سپس حصر خانگی او را در پی داشت. او در این مصاحبه بعضی از خاطراتش را از مهم‌ترین وقایع تاریخ ایران تعریف می‌کند.» سایت قاصدنیوز در نقل و نقد خوبی مستند را بیان و تحلیل کرده است که شما را به مطالعه آن دعوت می‌کنم: yon.ir/8YJo. می‌توانید فایل PDF این نوشته را هم برای راحتی مطالعه دانلود کنید:

دریافت
عنوان: آیت اللهی که عاقبت به خیر نشد
حجم: 1.12 مگابایت

همچنین به مناسبت این روز مهم، سه مطلب زیر را هم مرور کنید:

1-    پیام حضرت امام (ره) به اعضای مجلس خبرگان رهبری در 22 تیر 1362 که بسیاری معتقدند این نامه از نشانه‌های مخالفت امام با قائم‌مقامی مرحوم منتظری است: http://emam.com/posts/view/3281/

2-    حکم عزل آقای منتظری: http://emam.com/posts/view/4196

3-    پیام تسلیت رهبری (حفظه‌الله) برای درگذشت مرحوم منتظری: http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=8534

4-    کتاب «سنجه انصاف» را هم بخوانید: http://2daneshjoo.ir/post/2

بیوتنِ قطع الوتین

بی‌وتنِ رضای امیرخانی، کتابی بود که خیلی خوب منِ خواننده را گرفت. ارمیا شخصی است که از میدان رزم جنگ می‌رسد به میدان‌های نیویورک، آسمان‌خراش‌های سربه‌آسمان نهاده و دیسکو ریسکو! نفهمیدم ارمیا را عشق آن دختر آرشیتکت کشید به قلب آمریکا یا دست روزگاری که برایش قطع الوتین را رقم‌زده بود.

هرچه بود بعد از خواندن‌ کتاب‌های یکی از یکی مزخرف‌تر مثلاً علمی به زبان‌اصلی یا ترجمه‌ شده‌های بیخود؛ خواندن کتابی ایرانی از نویسنده‌ای ایرانی که با لب‌های ذهن آدم بازی می‌کند، آن‌هم در ایامی که نه دغدغه کار بود و نه دغدغه درس، خیلی چسبید. ارمیا احتمالاً جزء کتاب‌هایی باشد که بیش از یک‌بار بخوانمشان و بیش از یک‌بار ازشان لذت ببرم. شکی نیست رضا امیرخانی شخصیتی باهوش با ذهنی قوی و نظام‌مند است. بیوتن تشویقم کرد آن کتاب‌هایی از آقا رضای امیرخانی را که نخوانده‌ام، بخوانم؛ با لذت و حوصله هم بخوانم.

ترجیح می‌دهم فعلاً بیشتر حرف نزنم و فقط 6 بخش از کتاب را برای شما نقل کنم:

برای من نام کتاب ارمیاست، همانی که امیرخانی بهش گفت بیوتن؛ اگر دیدید گفتم کتاب ارمیا، یعنی همین‌!!

لینک‌هایی مربوط به کتاب بعد از عکس‌ها درج کردم. ادامه مطلب را ببینید.

شعار سال باشد آخر سال

قابل پیش‌بینی بود که شعار امسال هم به روال چند سال گذشته، در فضای اقتصاد باشد. با همین حدس مطالعه‌ی کتاب اقتصاد مقاومتی دکتر پیغامی را شروع کردم که الآن به نیمه رسیده است. جزئیات این کتاب را در سایت سدید، مرکز تحقیقات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)، ببینید. ایشان در فصل دو دلیل اولویت اقتصاد در سال‌های اخیر را «اثرات عمیق و بنیادی‌تر اقتصاد» و «تحولات دهه‌های اخیر دنیا» می‌دانند. اولی نمی‌تواند دلیل اولویت پیدا کردن اقتصاد باشد، بنیادی بودن اقتصاد چیز جدیدی نیست و در اندیشه‌ی متفکران پساوسطایی غرب هم مشهود است. تحولات اخیر دنیا را هم در اتفاقات پس از جنگ دوم جهانی، تشکیل سازمان ملل، نهادهای وابسته و نظم نوین و واحد جهانی می‌دانند. سپس در فصل سوم به بررسی منظومه‌ی نام‌گذاری سال‌ها در اندیشه مقام معظم رهبری می‌پردازند و سعی می‌کنند نظم منطقی نام‌گذاری سال‌ها از 86 به بعد را بیان کنند. توصیه می‌کنم خودتان نگاهی به این کتاب داشته باشید. در حد مرور برخی مفاهیم است.

این‌همه نوشتم که بگویم شاید بد نباشد شعار سال بعد از 13هه به در اعلام بشود. شعار سال در دیدارها و سفرهای نوروزی آن‌قدر مورد تحلیل کوچه و بازاری واقع می‌شود، انگاری پس از 13هه، شعار سال محقق شده و حالا که کم‌کم مملکت از خواب بیست‌روزه‌ی نوروزی بیرون می‌آید، باید برویم دنبال کار خودمان. اگر این ممکن نیست، پیام رهبری را بین مطرب‌ بازی‌های سال‌تحویلی صداوسیما و آن آقایی که هنوز عرق سفر نیویورکش خشک نشده، پخش نکنند. بگذارند بزن‌وبکوب که تمام شد،‌ بگویند حالا پیامی هم هست از رهبری؛ بشنوید. هیچ‌کدام آن‌ها اگر نمی‌شود، شعار سال را با زرق‌وبرق گوشه‌ی تلویزیون ننویسند، کَأنَّ صبح تا شب که پنجره جادو نگاه می‌کنی، اقتصاد مقاومتی را می‌کنند ته حلقت. هیچ‌کدام این‌ها هم که نمی‌شود، پیام آقای روحانی را بعدش پخش نکنند که بشود قوزبالاقوز. یا اقلاً اهل خطابه روی منبر‌های آخر هفته چیزی جز بیان چندباره‌ی پیام نوروزی رهبری و سخنرانی مشهد بگویند. مثلاً از اقتصاد مقاومتی در شهر و دیار خودشان خطابه بخوانند. خداوکیلی اگر هیچ‌کدام این‌ها نشد، می‌شود بی‌خیال کتاب و همایش و نشست و دستورالعمل خاموش کردن یک چراغ در هر اتاق ادارات در راستای اقتصاد مقاومتی شد.