دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

فرمان را سفت بچسبیم

- تا بحال، دو روز سخت را پشت سرگذاشته‌ایم؛ «روز اعلام» و «روز تصویب». اما امروز روز آخر خانی است 100*n روزه، ملقب به «روز اجرا» که بناست اجرای کامل برجام اعلام شود، و تحریم‌هایی که به بهانه‌ی فعالیت‌های هسته‌ای ایران از طرف ایالات متحده و اتحادیه اروپا تصویب شده‌اند، برداشته شوند.

- برای کسی که به دیده‌ی انصاف به ماوقع ماجرای هسته‌ای از ابتدای باز شدن پرونده تا کنون بنگرد، حقایق بسیاری هویدا خواهد بود. (این هم از آن موضوعاتی است که هرکس باید برای خودش یک جمع‌بندی داشته باشد، که جز از راه قلم حاصل نمی‌شود)

- مشرق سیر خبری اتفاقات امروز را نوشته است. ماجرای امروز حرف‌ها دارد...

- به نظر شما وقتی نسل‌های آینده ما که بهتر و عمیق‌تر از ما به حقایق آن‌چه این روزها در جریان است پی می‌‌برند، با دیدن تصویر نشستن ظریف و موگرینی روبروی هم، و انتظار مثلا مدبرانه و عزتمندانه ما برای قرائت گزارش پایانی آژانس و برداشته شدن تحریم‌هایی که به زودی مشخص می‌شود بود و نبودش چه فرقی به حال اداره‌ی کشور دارد، چه حسی خواهند داشت؟

- شکی نیست که نسل آینده‌ی ما،‌ قدرشناس‌تر از ما هستند. یادمان نرود آیندگان ما(شاید هم خود ما) کسانی هستند که بناست اتفاقات بسیار بزرگی را که عبد صالح خدا وعده داده است، ببینند. اما مایِ «جانم فدای رهبر»، زمین ماندن امر ولی را چه کنیم؟ (بله،‌ می‌دانم امام علی‌(ع) سالها خانه‌نشین بودند؛‌ می‌دانم!)

- آقای ظریف توییت کرده‌اند که:

دیپلماسی جبهه‌ای از جبهه‌های اسلام است. اما جبهه‌ای که بدون پشتیبانی، به درد نمی‌خورد. قطعا آقای ظریف بزرگوار که فرزند انقلاب هستند، می‌دانند. اما ما هم برای خودمان بدانیم که آن‌چه موجب شده خادمان عرصه دیپلماسی کشور بتوانند پا روی پا بیندازند و بنشینند، «خون» است. یادمان نرود.

- باز بر همان سوال‌‌های نوشته‌ی قبلی تاکید می‌کنم. سوالی که فعلا جوابی متقن نسبت به آن برای خودم ندارم که بنویسم.

 حد هزینه دادن نظام اسلامی برای رشد فهم مردم کجاست؟

هفته‌ی پیش، امروز؛ سؤالاتی بی‌پاسخ!

جای شما خالی، هفته‌ی پیش(18 دی) توفیق زیارت حرم مطهر حضرت ثامن‌الحجج(ع) را داشتیم. از برکات نامتعارف بودن عموم اتفاقات دانشگاه امام صادق(ع) و دیرهنگام بودن امتحانات پایان‌ترم نسبت به بقیه دانشگاه‌ها، زیارت حرم مطهر در روزهایی بسیار خلوت بود. شرایطی که نیم ساعت بچسبی به ضریح، بی‌هیچ سروصدا و اعتراضی!

سخنران پیش از دعای ندبه‌ی حرم، حاج‌آقای ماندگاری بودند. صحبت‌هایی خوب داشتند که به‌عنوان یادگاری سفر می‌نویسم:

محور اصلی صحبت ایشان پیرامون ظهور حضرت حجت(عج) بود. در مثالی جالب، زمان زعامت ولی‌فقیه را به امتحان میان‌ترمِ(به قول خودشان امتحان قوه)‌ امتحان پایان‌ترم(نهایی) تشبیه کردند. با این نکته که اگر کسی توانست امتحان قوه را پشت سر بگذارد، می‌تواند در امتحان نهایی هم شرکت کند، والا هیچ‌وقت چنین اجازه‌ای نخواهد داشت. ایشان در ادامه‌ی صحبت‌هایشان با تحلیل کیفیت ولایت مداری مسئولین کشور، آن‌ها را به استغفار از عدم ولایت مداری کامل فراخواندند. (آنچه نامه‌ی رهبر انقلاب پیرامون شرایط اجرای برجام را می‌توان مصداقی زنده از آن دانست و دولتی که باکمال وقاحت هرچه می‌کند را در راستای بیانات رهبری تعبیر می‌کند. از اجرای اقتصاد لیبرال مقاومتی نما گرفته تا خارج کردن آن کالاندریای نازنین(اصطلاح اقتباسی است از بخاری) و پر کردن قلب سنگین آن با بتن!)

بعد از مسئولین، مردم را دعوت به استغفاری بزرگ‌تر کردند...

شماره صفحه‌ و فصل کتاب یادم نیست، اما آقای روحانی به وضوح در فصول ابتدایی کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» که در سال 1390 چاپ شده با این مضمون نوشته‌اند که تا کی باید رابطه ما با آمریکا قطع باشد و بالاخره یک روزی باید این مشکل را حل کرد.

حالا من هم نمی‌خواهم داستانی واضح و تکراری را مرور کنم که حضرات دنبال رابطه‌‌ی با آمریکا هستند، نه ضابطه؛ که این اظهر من الشمس است. الآن دنبال سند و مدرک و قانون و هیچ‌چیز دیگری هم نیستم. اما آن‌چه خیلی به من فشار آورد و باعث شد بنویسم که حداقل خودم بفهمم چند چندم، شاهکار جدید دولت محترم بود. بعد از مدتی که آمریکا از زیر و رو ترتیب روح و جسم برجام را داده،‌ آقایان صدایشان درآمده(یا صدایشان را در آورده‌اند) که این کار نقض برجام است و ما پاسخی سخت خواهیم داد. هرچه نشستیم که خدایا قانون ویزا که تصویب شد، تحریم‌های جدید هم که فردا پس فردا تصویب می‌شود؛ پس چه شد این پاسخ سخت؟ پاسخی جز قیافه‌ی اتوکشیده‌ی جناب سخنگوی دستگاه دیپلماسی و لبخند‌های آقای ظریف؟ تا که خبر آمد آقای روحانی نامه زده‌اند که توسعه‌ی موشکی را با توان بیشتر ادامه دهید!

خب. حالا این شد اقدام عملی؟ مگر این کار نیاز به نامه‌ی شما دارد؟ مگر رای و نظر شما در این باره اثر چندانی دارد؟ اگر به شما بود الآن سپاه اسلام مجهز به چیزی جز تیر و کمان بود؟ تا کجا باید برویم؟ بناست چه بلایی سر ما بیاورند که به خودمان بیاییم؟مگر همین اتفاقات،‌ ده سال پیش از این توسط همین حضرات رخ نداد؟ دنبال چه هستند اینها؟ چرا مردانگی به خرج نمی‌دهند؟ چرا اجرای برجام را ولو در حد ی پز سیاسی متوقف نمی‌کنند؟ کجای نامه‌ی رهبری یا مصوبه‌ی مجلس برای اجرای برجام، پز و فیس سیاسی و نامه زدن بود؟ نامه‌ی مثلا تهدیدآمیزتان را قبول کنیم یا واردات برنج توسط بازرگانی محترم دولت از آمریکا را؟ یا افزایش واردات اقلام مصرفی از آمریکا را؟

چرا عزت را به پاسپورت ایران برنمی‌گردانند؟ چرا افتاده‌اند دنبال مسخره‌بازی‌ها و کثافت‌کاری‌های سیاسی انتخابات مجلس؟ چرا دغدغه‌شان شده انصراف خمینی و رد صلاحیت هاشمی؟ افق نگاه حضرات کجاست؟

اگر کسی می‌داند، جواب مرا هم بدهد...