دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

سوال است که وقتی سعودی، دست از توهین و بی‌احترامی و خوار شمردن ما برنداشته و قرار هم نیست بردارد، چرا رئیس سازمان حج و زیارت کشور چپ و راست مصاحبه می‌کند که ما در تلاشیم، آن‌ها نمی‌گذارند! ؟؟
حالا هم که مسئولین کم کم زمزمه‌های لغو تمتع امسال را بیان می‌کنند، سعودی‌ها با کمال وقاحت مصاحبه می‌کنند که ما می‌خواستیم، ایرانی‌ها راه نیامدند. و باز ما از این توهین‌ها آدم نمی‌شویم.
خلاصه‌ی عرض این که احتمالا در تعامل با سعودی مثل خیلی مسائل دیگر، خودمان 0-6 از خودمان عقبیم. عربستان تکلیفش را مشخص کرده که #ایران، #دشمن اول اوست. اما ما هنوز این را نفهمیدیم که عربستان دوست است یا دشمن؟

  • یادداشت آقای محمدی در مورد فرض دشمن شماره یک بودن ایران برای عربستان را بخوانید:‌ telegram.me/mahdi_mohammadi61/645
  • و یادداشتی دیگر از آقای سلطانی د یک حساب و کتاب ساده از حج رفتن یا نرفتن ما ایرانی‌ها:telegram.me/maktubat/841

برای راحتی دسترسی و مطالعه، هر دو مطلب را در ادامه درج می‌کنم.

درباره «جنگ برای اسد»

مستند جدید BBC که به وضعیت نبرد سوریه با محوریت حضور نیروهای ایران و افغان‌های مورد حمایت ایران در صحنه نبرد می‌پردازد، در 4 نکته خلاصه می‌شود:

  1. در هر زمینه‌ای از کارکردهای حکومت که مردم بخواهند بدانند،‌ حکومت باید خود را موظف به توضیح و اقناع افکار عمومی بداند. اگر این توضیح با زبانی همه‌فهم، بیانی شیوا و مبتنی بر حقیقت توسط نظام ارائه نشد، BBC با هنرمندی پاسخ سؤالات مردم را آن‌طور که می‌خواهد می‌دهد. پاسخی که ارتباط ملت و نظام را سست می‌کند، موجب تشکیک در آرمان‌ها و واضحات انقلاب می‌شود و ... .
  2. مستندی که بعد از BBC و هم‌قطارانش برای علاج واقعه به دست مردم برسد، نوش داروی بعد از مرگ سهراب است. دشمن حرفش را زد، میخش را کوبید و ابزارهایش را هم جمع کرد و رفت سراغ سنگر بعدی. دیر است که به‌جای ساختن مستندی برای بیان حقایق، شروع به پخش کلیپ و سخنرانی و نوشته و مستند کنیم برای رد ادعاهای BBC. اگر حواسمان را جمع می‌کردیم و نه همان 5 سال پیش، بلکه 3 سال پیش؛ نه، دو سال پیش؛ نه، همین پارسال که مسائل در سطح کلان و خبری  برای همه علنی شد، کاری می‌کردیم و حرفی مزدیم و مستندی همه‌فهم می‌ساختیم، حداقلش این بود که میدان بر چرندیات این‌ها تنگ می‌شد. ذهن مردم ته‌مایه‌ای داشت و به این راحتی تسخیر نمی‌شد.
  3. یا؛ بعدازاین همه‌سال دیر است که به فکر ساماندهی، گرامی داشتن و استفاده‌ای فراتر از ظرفیت بدن افغان‌های عزیز کشور بیفتیم. البته که از باب جلوی ضرر را گرفتن، هر وقت بکنیم، خوب کردیم!
  4. آن کسانی که می‌گویند مستندهای BBC و یارانش هیچ اثری بر مردم همیشه در صحنه مملکت ندارد، دو حال دارند: یا «نفهمند» یا «نمی‌خواهند بفهمند».
  5. در نیت خالصانه شهدای ما شکی نیست. «شهدا شمع محفل بشریت‌اند». شهدا ریسمان‌‌های الهی‌اند. اما فرض کنیم که نظام برای دفاع از امنیت ملی به مبارزان ایرانی یا غیر ایرانی مبالغی را کم یا زیاد می‌پردازد و اگر روزی‌َشان هم مجروح شدن یا شهادت بود، مبلغی را کم یا زیاد به‌صورت ماهانه برای خانواده‌ی عزیز آن بزرگواران و جان برکفان تخصیص می‌دهد. اشکالی دارد؟ انتظار داریم مُفت مُفت از امنیت ملی‌مان دفاع کنیم؟ یا انتظار داریم روزی آن خانواده‌های جوانی که مرد زندگی‌شان کربلایی می‌شوند،‌ توسط ملائک بهشتی تأمین شود؟

مطلبی که برای کاری نوشتم، ولی به دردش نخورد. لکن ادبیات کار برای خودم جالب شد؛ برای آرشیو این‌جا می‌گذارم:

1 پای مردم از کجا به کشورداری باز شد؟

28 ژوئن 1919، پاریس؛ چند هفته پس از پایان جنگ جهانی اول، کشورهای سرمست از پیروزی (انگلیس، روسیه، فرانسه، آمریکا) در کاخ ورسای معاهده‌ای امضا کردند که منشأ تحولی بزرگ در سیاست شد. سبک حاکمیت‌ها تغییر کرد و مفهوم «دولت-ملت» شکل گرفت. در دولت-ملت‌ها که زیربنای نظریات دولت مدرن هستند، یک دستگاه سیاسی در قلمروی ارضی معینی دارای حق حاکمیت است که مردم کشور شهروندان آن حکومت شناخته می‌شوند. در دولت-ملت‌ها، مردم رکن اصلی حکومت‌‌های مردم‌سالارانه را تشکیل می‌دهند. مردمی که مطالبه گری حق و البته وظیفه آن‌هاست. انجام‌وظیفه‌ای که لازمه‌ی آن دانستن است. دانستن آنچه در کشورشان می‌گذرد.

سال‌های اول شکل‌گیری دولت‌های مدرن، حاکمیت‌ها مثل امروز ساختاری پیچیده نداشتند و قدرت در دست افراد کم‌شماری خلاصه می‌شد. رفته‌رفته با گسترده‌تر شدن وظایف حاکمیت‌ها، ساختارها پیچیده‌تر و بروکراسی‌ها پهناورتر شدند. تقسیم وظایف حاکمیت به وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مختلف دایره‌ی قدرت و صاحبان آن را گستراند که در پی آن، راه‌های «نفوذ» و «فساد» افزایش یافت.

اولین راه‌های نظارت بر قدرت، نظارت متمرکز و حکومتی بود؛ تشکیل سازمان‌های عریض و طویل و طبقاتی نظارتی که بر قدرت نظارت داشته باشند. سازمان‌هایی که خودشان بودند و خودشان، کسی حق سؤال و پرسش از آن‌ها را نداشت. قدرت متمرکز و بسته بودن فضا و خیال راحت از مطلع نشدن مردم نسبت به اقداماتشان، این سازمان‌ها را به سمت فساد سوق داد. فسادی که در تاروپود ساختاری اداری و سخت بروکوراتیک ریشه دواند و «فساد سیستمی» را شکل داد. به بیان بهتر، شرایط آن‌گونه شد که کار شما با ساختار اداری-سیاسی دولت انجام نمی‌شد مگر این‌که تن به دور زدن قانون و فسادهای مختلف می‌دادید.

مروری بر کودتای1388

بیش از 6 سال از حصر سران کودتای رنگی 88، برهه‌ای سخت و دردناک از تاریخ معاصر نظام عزیزمان می‌گذرد. برهه‌ای سخت و دردناک از تاریخ معاصر نظام عزیز اسلامی با درس‌هایی بلند و حرف‌هایی بی‌انتها.

این روزها که نامه‌ی آقای کروبی و وضعیت آقای کوکبی بحث‌های غبارگرفته‌ی آن روزها را به میان ما بازگردانده، جا دارد نکاتی را که قابل بیان عمومی است باهم مرور کنیم. ممنون می‌شوم اگر اشتباهی یا تکمیلی به نظر مبارکتان می‌رسد با بنده در میان بگذارید:

  1. وقایع منتهی به انتخابات 88، روزهای انتخابات، خطبه‌های حضرت آقا و هاشمی و کوران حوادث پس‌ازآن، تجربیات تاریخی ارزشمند و پرهزینه‌ای را برای مردم و نظام رقم زد. اما متأسفانه آن گروهی(~ما) که باید برای تبیین درست و فهم این تجربه عظیم تاریخی نزد ملت تلاش می‌کرد، نکرد. هرچه فاصله‌ی تاریخی ما بیشتر شود، کسانی که منصفانه به دنبال حقیقت باشند، مسائل را واضح‌تر درک می‌کنند. اما عموم مردم کشور فضایی مبهم‌تر را پیش روی خود خواهند داشت. باید ضعف تاریخی‌مان را بپذیریم و تلاشی برای رفع این نقص داشته باشیم.
  2. علت ابهام فضا برای مردم، نبود آگاهی درست از مراجع صادق نسبت به ماوقع 88 است. پس از چند سال سکوت و عدم تبیین درست مسائل، تنها اخباری که از بازمانده‌های آن سال‌ها(مثل نامه‌ی کروبی وضعیت امید کوکبی) می‌رسد، خزعبلات BBC و هم‌قطاران اوست که از ضعف فهم نظام(~ما) استفاده می‌کنند و یکه‌تاز عرصه‌ی خبری این فضا می‌شوند. بدانیم که وقتی مایی که خود را بر حق می‌دانیم و معتقدیم خسرانی سخت بر ملت ایران تحمیل‌شده است، صحبتی نداشته باشیم و تبیین نکنیم، هرچه آن‌ها بگویند مورد پذیرش ذهن پر سؤال و برانگیخته‌ی ملت قرار می‌گیرد. این سال‌ها تنها صحبت‌های صریح و به‌دردبخوری که بیان‌شده، از طرف حضرت آقا بوده است. حساب شخص ایشان را از سازوکارهای ناکارآمد نظام جدا کنیم.
  3. سواری دشمن بر موج سؤالات و ابهامات مردم، این تجربه‌ی عظیم تاریخی را از بین خواهد برد. از بین رفتن این تجربیات تاریخی یعنی تکرار دوباره تاریخ و تکرار تاریخ یعنی هزینه‌‌های چند برابری برای حکومت و جامعه‌ای که در حوادث روزگار ماست خودش را کیسه نکند. مثلا، از دست رفتن تجربه‌ی مذاکرات سال 82 برای ملت ایران (یا اسف‌بار تر از آن، تجربیات آمریکا دوستی از بازرگان تا روحانی)، یعنی امکان یافتنِ بازگشت همان قماشی که آن سال‌ها کشور را به خواری و خفت کشاندند و این روزها کشور را به مسیری بدتر از آن کشانده‌اند. دقت داشته باشیم که 10 سال(82 تا 92) در تاریخ،‌ شوخی‌ است!
  4. یکی از پیشنهاد‌ها برای مروری دوباره بر آنچه در 88 گذشت، محاکمه هر سه رأس کودتا و ایادی توبه نکرده‌ی آنان است. شاید اشکال شود که جامعه برای پذیرش چنین اتفاقی آماده نیست. خب؛ آماده‌اش کنیم! کار سخت و هنرمندانه‌ای است، اما با برنامه و با ارتباط درست حکومت و مردم، باصداقت، با صراحت با نشستن پای سؤال و حرف مردم، می‌شود بستر را فراهم کنیم.

چه اشکال دارد. کسانی که هرکدام روزی بالاترین مقامات نظام بوده‌اند و روزی دیگر به کودتا علیه همان نظام قامت راست کرده‌اند؛ فردا به خواست و مطالبه‌ی مردم به چوب عدالت آویخته شوند.

از اثرات دنیای تلگرامیزه شده‌ی این روزهای ما:

روزهای اخیر گروهی از دست‌به‌قلم‌های عالم سیاست و اجتماع و اقتصاد در اقدامی «زنجیره‌ای(!)» چند #کانال مشترک را به خوانندگان کانال هایشان معرفی کردند. فهرستی که در ادامه می‌آید بخش مشترک همان فهرست است با یکی دو مورد اضافه‌تر. کانال‌های خوب دیگری هم هست که در فهرست‌های جدا منتشر خواهم کرد. فهرست اول، اشخاصی است که حرف‌های خوبی دارند:

  • عقل سرخ | مهدی محمدی، تحلیل اطلاعات در حوزه امنیت ملی که منِ دانشجویِ علومِ سیاسی از نوشته‌ها و گفته‌های ایشان بسیار آموخته‌ام: telegram.me/mahdi_mohammadi61
  • وب سایت irannuc.ir با مدیریت آقای محمدی اداره می‌شود.
  • برای آشنایی بیشتر، «مهدی محمدی» را در ویکی‌پدیا ببینید: goo.gl/9Z06J7

  • خشت خام | حسین دهباشی، همان کسی که آن روزی که روحانی را قبول داشت، برایش مستند ساخت و این روزها هم بی‌رودربایستی انتقاداتش را می‌گوید و با ادبیات خاصش می‌نویسد: telegram.me/iranoralhistory
  • حسین دهباشی را در ویکی‌پدیا ببینید: goo.gl/fKkhjx

  • رضا سراج که آقای محمدی درباره‌‌ی تحلیل‌های ایشان این‌گونه نوشتند: «ویژگی اصلی این تحلیلها، درک راهبردی، نگاه میان مسئله ای و نکته سنجی امنیتی است»: telegram.me/DrRezaSeraj
  • وب سایت آقای دکتر سراج: rezaseraj.ir (یک سال است که این وب‌سایت بروز نشده است.)


پ.ن. :معرفی کانالهای بالا به معنی عضو بودن یا تایید تمامی مطالب آن‌ها نیست.
پ.ن.2: کانال ارزشمند خوبی می‌شناسید، به ما هم معرفی بفرمایید.

پ.ن.3: این مطلب ابتدا در telegram.me/psstudent/84 منتشر شد.