دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست‌گذاری» ثبت شده است

اینترنت اشیاء،‌ داده و حکمرانی

گوگل، حالم چطوره؟

«صبح از خواب بیدار می‌شوید و از گوگل می‌پرسید:‌

  • حالم‌ چطوره؟

  • پاسخ می‌شنوید که: انگار سرماخوردی!

  • واقعا؟ کِی؟ از کی گرفتم؟

  • واقعا! شب تولد محمد، ویروس از حسین که سرماخورده بود، به تو هم منتقل شده.»

این گفتگوی احتمالی ما با گوگل طی یک دهه آینده است. گفتگویی مبتنی بر حجم عظیم داده‌ی تولید شده از سنسورهای جورواجور که زندگی ما را احاطه خواهند کرد. 

صفر: 

روز وبلاگ‌نویسی فارسی دیروز بود البته، ولی چه عیب! بهونه بود برای نوشتن. 

اول: 

یک سال اخیر اینقدر درگیر روزمره‌های کاری و خانوادگی شده‌ام که کمتر وقتی برای نشخوارهای خودم دارم. البته که همیشه ریشه‌ی همه‌ی وقت نداشتن‌ها، اولویت نداشتن است؛ و الا آدمی اگر بخواهد کاری کند،‌ می‌کند. 

همین ننوشتن‌ها موجب شده مغزم کپک بزند. وقتی می‌خوانی، ذهن شروع می‌کند به هضم و نوشتن در بدترین حالت مثل دستشویی است، سره را از ناسره جدا می‌کند. در حالت معمول هم موجب نظم فکر و ذهن و اندیشه و تبادل نظر است.

دوم:

از اختلاط شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ و ویرگول و سایت شخصی و … خُل شده‌ام.

تصویب صبح‌گاهی، ابطال شام‌گاهی!

#قانون_گذاری یکی از اختیارات #حاکمیت است که به‌وسیله آن به سامان‌دهی و #سیاست_گذاری امور کلان کشور می‌پردازد. اما به‌راستی کسانی که بر کرسی رفیع #تقنین تکیه زده‌اند، تا چه حد به اهمیت جایگاهشان واقف‌اند و به چه میزان در انجام تکالیفشان که همان تصویب قوانین #کارآمد برای آینده #نظام و #امت است، دقت به خرج می‌دهند؟ آیا واقعاً که آن‌طور که خود آن عزیزان می‌اندیشند، به تمام زوایا و خفایای این امر مهم و سرنوشت‌ساز می‌پردازند و آن‌طور عمل می‌کنند که بتوانند در برابر خداوند متعال، ملت ایران و تاریخ این مرزوبوم، سربلند باشند؟

آنچه 24 فروردین‌ماه در خانه ملت رخ داد، برای هر صاحب‌خانه‌ای نگران‌کننده است؛ که نیاز به چاره‌اندیشی جدی درباره اصلاح سازوکارهای منتهی به چنین فجایعی امری انکارناشدنی است.

#نمایندگان در نشست علنی صبح سه‌شنبه، 24 فروردین در جریان بررسی بخش درآمدی جزئیات لایحه بودجه 95 کل کشور و تبصره 14 با پیشنهاد الحاق یک‌بند به تبصره مذکور با 132 رأی موافق، 29 رأی مخالف و 6 رأی ممتنع از مجموع 201 نماینده حاضر در صحن موافقت کردند. بر اساس این مصوبه  استفاده از کارت سوخت ادامه می‌یافت  و نرخ بنزین بر اساس مصرف پلکانی محاسبه می‌گردید. اتفاقی مبارک که می‌توانست منشأ تحولات دیگری شود و دست دولت برای تحلیل اطلاعات استفاده مردم از کارت سوخت و سیاست‌گذاری‌های کارآمدتر بعدی را باز بگذارد.

اما؛ در جلسه عصر همان روز با مطرح‌شدن این موضوع که برداشت نمایندگان از پیشنهاد با متن بند پیشنهادی متفاوت بوده و ابهامات زیادی در متن بند پیشنهادی وجود داشته است، نمایندگان با 143 رأی موافق، 14 رأی مخالف و 2 رأی ممتنع این مصوبه را به کمیسیون تلفیق بودجه ارجاع دادند.

جدای از محتوای بند مصوب با توجه به تعداد آرا می‌توان نتیجه گرفت که 118 نفر از نمایندگان حتی متن پیشنهادی را مطالعه نکرده بودند. بگذارید صریح‌تر و دردناک‌تر مرور کنیم: بخشی از کسانی که به نمایندگی از جمعیت 70 میلیون نفری ایران عزیز بر صندلی‌های سبز بهارستان تکیه زده‌اند، چیزی را تصویب کردند که آن را نخوانده یا نفهمیده‌ بودند.

ای‌کاش #مجلس ما، خانه‌ی ما، #شفاف بود. می‌توانستیم بدانیم که در صحن چه گذشته؟ حضرات دقیقاً چه سخنانی ایراد کردند؟ و چه کسانی در فاصله چند ساعت به همین راحتی رأیشان تغییر کرد؟ دانستنی‌هایی که حق صاحب‌خانه، #حق_ملت است.

بخوانید:

می‌خواهند بهترین باشند

دو هفته پیش،‌ 4 آگوست، روز تولد اوباما، رویدادی به نام "Demo Day" در کاخ سفید برگزار شد. در این رویداد تعدادی از کارآفرینان برتر ایلات متحده که محصولشان در مرحله‌ی نمونه اولیه یا بعد از آن بود برای ارائه‌ی آن‌چه که طراحی کرده بودند در حضور ریاست جمهور(به عنوان بالاترین مقام ایالات متحده) دعوت شده بودند. این دعوت از طرف دفتر سیاست‌گذاری علم‌وفناوری کاخ سفید صورت گرفته بود. 

در بخشی از مطلبی که Megan Smith، اولین زنی که مدیر ارشد فناوری شده و Doug Rand مشاور(دستیار) کارآفرینی دفتر مذکور در وبلاگ سایت کاخ سفید نوشته‌اند، آمده است:

We've got to change that reality. As we work to keep our lead as the best place on the planet to start and scale big, innovative ideas, we've got to make sure more startup hotbeds emerge in every corner of America, and that those underrepresented in entrepreneurship are being tapped to fully contribute their entrepreneurial talents.

آن‌ها می‌خواهند و باور دارند که می‌توانند بهترین باشند و در این راه آن‌چه می‌توانند، می‌کنند.

نه قصد استفاده سیاسی دارم، نه آمریکا دوستم(بلکه نظام فعلی آمریکا را کثیف‌ترینِ نظام‌های سیاسی می‌دانم)؛ اما نمی‌شود از فعالیت‌های خوب این جماعت گذشت. باید دید چه کرده‌اند که فعلا دنیا کم و زیاد در مشتشان است و موضع قدرت دارند. که البته ما راهمان با آن‌ها جداست و بنانیست مسیری که آنان رفتند را برویم که به پیشرفت و توسعه برسیم. اما سازوکارهایی دارند که برای هر مسیری لازم است.

(مهم‌‌ترین آن‌ها از نظر من، اجرای «شفافیت» و «داده‌ باز» است. کلام مفصلی می‌طلبد که چرا مهم‌ترین، اما خلاصه‌اش این است که وقتی شما دقیق و صحیح بدانی در مملکتت چه خبر است، اعتماد می‌کنی،‌ همراهی می‌کنی، برای بهبود شرایط تلاش می‌کنی، راه حل ارائه‌ می‌دهی، شرایط خودت در جامعه‌ات را بهتر می‌فهمی و ... . )

ما در کشورمان سال‌هاست به دنبال جایگزینی اقتصاد دانش بنیان با نفت و درآمدهای حاصل از آن با درآمدهای نفتی هستیم. ناگفته پیداست که راه درازی در پیش داریم و اگر بخواهیم با شیوه‌ی کنونی و همت فعلی پیش برویم، در اصل تحقق این هدف باید مردد بود!

هدایت علم و فناوری به مسیر درست و به سمت حل نیازهای کشور،‌ چیزی نیست که خود به خود مدیریت شود. اگر دولت به مسأله ورود نکند و ریل‌گذاری صحیح انجام ندهد، ممکن است تلاش جوان ما در عین اخلاص،‌ نه تنها نیازی از مملکت خودمان برطرف نکند،‌ بلکه ناخواسته تلاشی شود در تکمیل جورچین دشمنان ما (شک نکنید که آمریکا اتم مصادیق دشمن است) و رفته رفته سرمایه‌های عظیم کشور بار سفر بربندند.

می‌توان ساختار ایالات متحده برای گسترش فناوری، نوآوری،‌ کارآفرینی و اقتصاد دانش بنیان را از مثال‌های خوب در دنیا دانست. از شتاب‌دهنده‌های حمایت شده از طرف دولت،‌ اتفاقاتی مثل Demo Day و انتصاب مسئولین بلند‌پایه در این زمینه از طرف دولت گرفته تا ایجاد سازوکارهای لازم در دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی.

حالا که بهانه‌ی تحریم برای توجیه تنبلی‌ها و کم‌کاری‌ها و کج‌فهمی‌ها از دست ما خارج شده، بهتر نیست بپردازیم به استحکام ساخت داخلی مملکتمان و بیخیال تنش‌زدایی با شیطان بزرگ شویم؟ 


پ.ن.1: این وسط،‌وظیفه‌ی مای دانشجو چیست؟

پ.ن.2: راه‌حل‌های چنین مسائلی را در کلام رهبری و دیدارهای رهبری با قشر جوان، فعال و نخبه‌ی جامعه بجویید.

پ.ن.3: خیلی درد دارد. وقتی ما و شیطان بزرگ سر یک چیزی توافق می‌کنیم، قطعا یک جای کار «ما» می‌لنگد. باید سریع این قسمت خراب را از بدن خارج کرد و دور انداخت، و الا کل بدن را می‌گنداند...

پ.ن.3: اگر مایلید در زمینه‌ی Demo Day بیشتر بدانید، لینک‌های ادامه‌ی مطلب را ببینید.

از مسائلی که جزء بحث‌های همیشگی اساتید و دانشجویان رشته‌های علوم اجتماعی است، علوم‌ انسانی اسلامی و تولید علم در این حوزه است. فضایی که دغدغه‌ای جدی است و تحقق یا عدم تحقق آن اثرات ملموس و ناملموس بسیاری در جامعه به جا خواهد گذاشت که جبران آن‌ها نیاز به سال‌ها زمان و هزینه دارد.

در این حوزه، همیشه یکی از بحث‌های جالب و البته چالشی، مقایسه ما(که بچه‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی باشیم) با بچه‌های فنی و مهندسی و رشته‌های تجربی و پزشکی و ... است. نادیده پیداست که در حوزه‌های مذکور پیشرفت‌های خوبی در سال‌های پس از انقلاب و به خصوص دهه ۷۰ به بعد حاصل شده، اما خروجی جریان ۳۶ ساله‌ی علوم‌انسانی اسلامی ما چه بوده است؟

فارغ از کم و کیف کار و خروجی‌هایی که تا به الآن داشته‌ایم، مسئله‌ای که این روزها بخشی از مشغولیت ذهنی من شده، چگونگی رابطه‌ی جامعه و دانشگاه است‌؟ همان چیزی که در رشته‌های فنی و مهندسی از آن به رابطه‌ی صنعت و دانشگاه یاد می‌کنند و در تلاش برای برقراری یک ارتباط موثر انتفاعی دو طرفه هستند که ما به عنوان ناظر بیرونی، اتفاقات خوبی را شاهد هستیم. از جمله‌ی نمونه‌های ان می‌توان به مراکز رشد فناوری محور و  موسسات علمی و پژوهشی وابسته به دانشگاه و مراکز پژوهشی اشاره کرد.

اما در فضای علوم انسانی و اجتماعی تا جه حد به این سمت حرکت‌ کرده‌ایم؟‌ چرا برخی مشکلات ما پس از ۳۶ سال هنوز پابرجاست و درمانی برایش نداریم؟ چیزی که موجب شده بسیاری از دردها برای جامعه ما، بی‌درمان بنمایاند.

به طور خاص، فضای مجازی کشور؛ حوزه‌ای که ناخدای انقلاب اهمیت آن را به اندازه اهمیت انقلاب می‌داند. همان چیزی که می‌توانست برای ما یک نعمت باشد و در برخی(بسیاری) از حوزه‌ها تبدیل به یک نقمت با مصیبت‌های بسیار شده است.

بررسی و نقد و تحلیل و تجویز شوراها، نهاد‌ها و ارگان‌های فعال در این زمینه که تعداد بسیار زیادی هم هستند( و ناگفته نماند که یکی از عوامل نابسامانی اوضاع هم همین تعدد نهادهای سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر در یک موضوع است) بحثی مفصل در جای خود می‌طلبد که در آینده به آن هم خواهم پرداخت. همچنین در ادامه این موضوع تلاش خواهم داشت به معرفی مراکزی که در داخل یا خارج از کشور به سمت تلفیق علوم اجتماعی و مهارت‌های فنی پرداخته اند، بنویسم. البته انشاالله در حد نوشتن نیست و در کم‌کم به عمل خواهد رسید.

 

اما نظر شما چیست؟

آیا واقعا پیشرفت رشته‌های فنی و مهندسی و تجربی بیش از رشته‌های علوم اجتماعی است؟ یا به بار نشستن رشته‌های اجتماعی زمان‌بر است؟

آیا قطار علوم انسانی کشور در مسیر درستی در حال حرکت است؟

رابطه‌ی جامعه و دانشگاه برای رصد و بررسی و حل مسائل چگونه باید باشد؟

در آستانه دومین نمایشگاه بین‌المللی فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال، یک هفته پس از نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی.
هفته گذشته، یکم تا هفتم شهریور ماه، دومین نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال ٬٬انقلاب اسلامی٬٬ در بوستان گفتگو،‌ محل دائمی نمایشگاه‌های شهرداری تهران برپا شده بود. در هفته پیش رو هم دومین نمایشگاه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران برزگزار خواهدشد.
در مورد نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی که پس از یک سال وقفه، دومین دوره آن برگزار شد، نکاتی جالب به نظر می‌رسد. در این نمایشگاه تأکید زیادی بر لفظ انقلاب اسلامی بود. نمایشگاه به نظر من که تقریبا ۳ ساعت از ۴ ساعتی را که نمایشگاه بودم را تلف شده می‌بینم، حرفی برای گفتن نداشت.
1.    مسئله‌ی اصلی موازی کاری(بهتر است بگوییم سیاسی کاری) است. نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی توسط سازمان سراج برگزار می‌شود.حال آن که نمایشگاه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال که لفظ انقلاب اسلامی را ندارد، توسط دولت محترم نظام جمهوری اسلامی و وزارت فخیمه فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می‌شود. بعید می‌دانم تمام رسانه‌هایی که در نمایشگاهی که توسط دولت برگزار می‌شود شرکت می‌نمایند متعلق به جبهه انقلاب اسلامی نباشند. آیا بهتر نبود با یک تفاهم ساده، این دو نمایشگاه با هم ادغام می‌شد تا هم در هزینه‌ها صرفه‌جویی می‌شد و هم در وقت بازدیدکنندگان؟

ادامه در ادامه!!