دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بصیرت» ثبت شده است

مروری بر کودتای1388

بیش از 6 سال از حصر سران کودتای رنگی 88، برهه‌ای سخت و دردناک از تاریخ معاصر نظام عزیزمان می‌گذرد. برهه‌ای سخت و دردناک از تاریخ معاصر نظام عزیز اسلامی با درس‌هایی بلند و حرف‌هایی بی‌انتها.

این روزها که نامه‌ی آقای کروبی و وضعیت آقای کوکبی بحث‌های غبارگرفته‌ی آن روزها را به میان ما بازگردانده، جا دارد نکاتی را که قابل بیان عمومی است باهم مرور کنیم. ممنون می‌شوم اگر اشتباهی یا تکمیلی به نظر مبارکتان می‌رسد با بنده در میان بگذارید:

  1. وقایع منتهی به انتخابات 88، روزهای انتخابات، خطبه‌های حضرت آقا و هاشمی و کوران حوادث پس‌ازآن، تجربیات تاریخی ارزشمند و پرهزینه‌ای را برای مردم و نظام رقم زد. اما متأسفانه آن گروهی(~ما) که باید برای تبیین درست و فهم این تجربه عظیم تاریخی نزد ملت تلاش می‌کرد، نکرد. هرچه فاصله‌ی تاریخی ما بیشتر شود، کسانی که منصفانه به دنبال حقیقت باشند، مسائل را واضح‌تر درک می‌کنند. اما عموم مردم کشور فضایی مبهم‌تر را پیش روی خود خواهند داشت. باید ضعف تاریخی‌مان را بپذیریم و تلاشی برای رفع این نقص داشته باشیم.
  2. علت ابهام فضا برای مردم، نبود آگاهی درست از مراجع صادق نسبت به ماوقع 88 است. پس از چند سال سکوت و عدم تبیین درست مسائل، تنها اخباری که از بازمانده‌های آن سال‌ها(مثل نامه‌ی کروبی وضعیت امید کوکبی) می‌رسد، خزعبلات BBC و هم‌قطاران اوست که از ضعف فهم نظام(~ما) استفاده می‌کنند و یکه‌تاز عرصه‌ی خبری این فضا می‌شوند. بدانیم که وقتی مایی که خود را بر حق می‌دانیم و معتقدیم خسرانی سخت بر ملت ایران تحمیل‌شده است، صحبتی نداشته باشیم و تبیین نکنیم، هرچه آن‌ها بگویند مورد پذیرش ذهن پر سؤال و برانگیخته‌ی ملت قرار می‌گیرد. این سال‌ها تنها صحبت‌های صریح و به‌دردبخوری که بیان‌شده، از طرف حضرت آقا بوده است. حساب شخص ایشان را از سازوکارهای ناکارآمد نظام جدا کنیم.
  3. سواری دشمن بر موج سؤالات و ابهامات مردم، این تجربه‌ی عظیم تاریخی را از بین خواهد برد. از بین رفتن این تجربیات تاریخی یعنی تکرار دوباره تاریخ و تکرار تاریخ یعنی هزینه‌‌های چند برابری برای حکومت و جامعه‌ای که در حوادث روزگار ماست خودش را کیسه نکند. مثلا، از دست رفتن تجربه‌ی مذاکرات سال 82 برای ملت ایران (یا اسف‌بار تر از آن، تجربیات آمریکا دوستی از بازرگان تا روحانی)، یعنی امکان یافتنِ بازگشت همان قماشی که آن سال‌ها کشور را به خواری و خفت کشاندند و این روزها کشور را به مسیری بدتر از آن کشانده‌اند. دقت داشته باشیم که 10 سال(82 تا 92) در تاریخ،‌ شوخی‌ است!
  4. یکی از پیشنهاد‌ها برای مروری دوباره بر آنچه در 88 گذشت، محاکمه هر سه رأس کودتا و ایادی توبه نکرده‌ی آنان است. شاید اشکال شود که جامعه برای پذیرش چنین اتفاقی آماده نیست. خب؛ آماده‌اش کنیم! کار سخت و هنرمندانه‌ای است، اما با برنامه و با ارتباط درست حکومت و مردم، باصداقت، با صراحت با نشستن پای سؤال و حرف مردم، می‌شود بستر را فراهم کنیم.

چه اشکال دارد. کسانی که هرکدام روزی بالاترین مقامات نظام بوده‌اند و روزی دیگر به کودتا علیه همان نظام قامت راست کرده‌اند؛ فردا به خواست و مطالبه‌ی مردم به چوب عدالت آویخته شوند.

حرم امام عزیز

تصاویری که این روزها از مراحل نهایی ساخت‌وساز داخلی حرم مطهر امام خمینی(ره) منتشر شد، واکنش‌های گوناگونی را برانگیخت. از انتقادات برخی که ظاهرا معتقدند وضعیت مرقد مطهر امام راحل(ره) باید مثل وضعیت ائمه‌ی مظلوم(علیهم السلام) در بقیع باشد تا برخی که می‌گویند این بنا باید قرن‌ها بماند و پذیرای عاشقان امام باشد و این وضعیت ناشی از این دیدگاه مذکور است.

با تحلیل‌های نشانه‌شناسی و زیبایی‌شناسی حرم هم کاری نداریم، حالا نشانه‌ی هرچه که هست و هرچه را که متبادر می‌کند، می‌کند دیگر؛ می‌خواهید چه کنید؟ خراب کنید؟!!؟

با محل تأمین هزینه‌های ساخت‌وساز هم کاری نداریم.

با این‌که مرقد امام عزیز مستضعفین جهان در طول زمان در حال تبدیل به آرامگاه خانوادگی فرزندان و وابستگان امام عزیز(ره) هم هست، کاری نداریم.

سوال این است:

مگر این طرح بعد از رحلت جانسوز امام(ره) آغاز نشده بود؟ مگر این طرح بررسی نشده بود؟ مگر این بنای به این عظمت و به این وسعت، یک‌باره سربرآورد؟ مگر در زمان ساخت‌وساز، آقایان موافق و مخالف خبرنداشتند؟ چه آنان که در مملکت مسئولیتی دارند و چه آنانی که وضعیتشان در بهترین حال در هر زمینه‌ای از یک منتقد دلسوز فراتر نمی‌رود...

آقایان کجا بوده‌اند که حالا شده‌اند نوش داروی بعد از مرگ سهراب؟! یکی بگوید حسود و دیگری بگوید امامِ ما و امامِ شما یا در کمال وقاحت بگویند خمینی پالاس...

یا آنانی که گفتند آقا در سخنرانیشان فلان می‌گویند و بلان می‌کنند... یا آنانی که التماس کردند که آقا, نرو و آن‌جا سخنرانی نکن. نگران شدند که نکند آقای ما و بزرگ ما نفهمد...

 

 پ.ن: گذشت! ولی بازهم از من و شما بخاری بلند نشد. وصی خلف خمینی(ره) ماند و نفهمی امثال ما. او ماند و امام زمانش(ع)

پ.ن: کجایید حاج آقا؟ یا ابانا استغفر لنا...