دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

درباره پاسخ رهبری به هاشمی

جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۲۰ ق.ظ
درباره پاسخ رهبری به هاشمی

از تکرار مکرراتی مثل تأثیر و تأثر فضاهای #مجازی و واقعی و بامبول تیم #هاشمی در رسمی نبودن حساب #توییتری و جک‌هایی که به سبک همیشه از ما صادر شد بگذریم و چند نکته را مرور کنیم:

1- برخلاف برخی تحلیل‌ها اجمالاً معتقدم هاشمی، #منتظری دوم نمی‌َشود. منتظری خودش ساده‌لوح بود، #بازی می‌خورد و توپش هم همیشه اُوت می‌شد! اما هاشمی نه‌تنها بازیگر نیست،‌ بلکه #کارگردان جریان مهمی از #سیاست کشور است. سیاستی که کم‌کم جدی‌تر و خشن‌تر پا میدان گذاشته  و کسانی چون روحانی را در دامن خود پرورش داده است. هاشمی بازی نمی‌خورد و بازی می‌دهد. هاشمی تا آستانه‌‌های صبر نظام و امت و امام پیش خواهد رفت، ولی از شخص آگاه و خائنی چون او، خروج از چارچوب #نظام و از دست دادن هرآن چه به برکت بودن در چارچوب نظام دارد، #بعید به نظر می‌رسد.

2- قبل‌ترها اگر اتفاقی می‌افتاد، #رهبری مدت‌ها بعد و به‌صورت #غیرمستقیم و در لفافه به آن واکنش نشان می‌دادند. اما هرچه از دوران #دولت_یازدهم و ساختارشکنی‌های آنان و حامیانشان می‌گذرد، پاسخ‌های رهبری، سریع‌تر، صریح‌تر و قاطع‌تر می‌گردد. چنین تغییر منشی جای تعجب ندارد. وقتی دشمن پا پیش می‌گذارد و کُری می‌خواند، #ولی_جامعه هم «ناچار» است یک‌تنه به میدان بیاید برای حفاظت از شجره‌ی طیبه‌ای که به او سپرده‌شده است. بدانیم که هرچه پیش‌ می‌رویم این تقابل علنی‌تر، جدی‌تر و سخت‌تر خواهد شد. با این وضع، #جامعه هم نمی‌تواند همان جامعه‌ی عموماً #خاکستری باشد. هرکسی برای ادامه‌ی حیاتش ناچار است برود سمت یکی؛ این وسط جایی برای بودن نیست.

3-مهم‌ترین حرف این است که مای قشر حزب‌اللهی نباید به جواب #رهبری(دقت کنیم که رهبری عالی‌ترین مقام کشور است) به امثال هاشمی بنازیم. جوابی رسمی و در سخنرانیِ عمومی به گفته‌ای مجازی. دقت کنیم و بفهمیم که ورود‌های رهبری به جزئی‌ترین مسائل در زمینه‌های مختلف، نشان از ضعف ساختار اجتماعی کشور، به‌خصوص قشر #حزب_اللهی (به معنی قشر جوان مؤمن انقلابی) دارد. جامعه‌ی تحت لوای #حکومت_اسلام و #ولی_فقیه باید آن‌قدر بالغ و فهمیده باشد که اولاً هر #فزرتی جرئت نکند به‌راحتی پرت‌و‌پلا بگوید و اگر هم گفت، بی‌وقفه چنان جوابی بشنود که ماستش را کیسه نکند. نه آن‌که چند روز بگذرد و رهبری این وسط خود را هزینه کند. اتفاقی که باز از سر «ناچاری» برای رهبری به عادت تبدیل‌شده و به‌غلط برای قشر «حزب‌اللهی» به «افتخار». البته پُرواضح است که این به معنی نفی تام ورود رهبری به مسائل خرد کشور نیست. ابداً.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۲۰ ق.ظ
  • محمدحسین خانی

برای این مطلب نظر یا یادداشتی بگذارید  (۱)

هاشمی احساس میکند درخت انقلاب دارد کج میرود و شانه بر زیر تنه ان نهاده که از خممیدن و استهلاکش جلوگیری کند. بدون در نظر گرفتن تعصب بخواهیم صحبت کنیم لطمه احمدی نژاد و شوراندن تمام دنیا علیه ما! که خود علوم سیاسی میخوانید و بهتر از بنده آگاه هستید یک کلمه در عرف دیپلماتیک میتواند چکارها که بکند! و وای به حال ان جملات قضار دکتر! برای کشور بیشتر بود یا هاشمی(برفرض صحت مطلب نگاشته شده شما؟) 

پاسخ:
فرمایش شما متین است.
احمدی‌نژاد اشتباهاتی داشت که مهلک بود. اما من احمدی‌نژاد 88 تا 92 را یک «شخص» می‌دانم که مضراتی داشت. کارهایی کرد که نباید می‌کرد و دل کوچک و بزرگ و خودی و غیرخودی را آزرد.

اما هاشمی رفسنجانی نماینده که نه، «علمدار» جریانی در انقلاب است که بله، به نظر من هم با نیتی شاید صادقانه مآبانه و از مسیری ظاهرا منافقانه و اشتباه، درصدد اصلاح شجره‌ی طبیه‌ای است که اصلاح آن تنها حذف شاخه‌های زائد، پوسیده و آفت زده است؛ نه کندن این شجره طیبه و کاشتن آن در خاکی نامساعد که آن را به مرور بخشکاند.

واضح بود یا صریح‌تر عرض کنم؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">